اصول یادگیری
مقدمه:
روانشناسی تربیتی و روانشناسان تربیتی چندین اصل یادگیری را کشف کرده اند که معمولاً از آنها به عنوان قوانین یادگیری یاد می شود. به نظر می رسد این اصول یادگیری به طور کلی در فرآیند یادگیری قابل استفاده است. اصول یادگیری توسط متخصصان آموزشی معتبر کشف شده است، آزمایش شده و در محیط های واقعی به کار گرفته شده است.
اصول مختلف یادگیری به ما کمک می کند تا عمیقاً به روانشناسی یادگیری پی برده و موجبات تقویت یادگیری را فراهم کند تا درکی منطقی داشته باشیم. اجازه دهید نگاهی به برخی از اصول اساسی و مهم یادگیری بیاندازیم.
اصول یادگیری چیست؟
۱-برنامه ریزی برای مدیریت تلاش:
این ایده که توانایی تعیین میکند بچهها چه چیزی و چقدر یاد میگیرند، با این فرض جایگزین میشود که تلاش مستمر و هدایتشده ممکن است موفقیت بالایی را برای همه دانشآموزان یک مدرسه مبتنی بر تلاش ایجاد کند. که تلاش لازم است و ممکن است با پشتکار بر مشکلات چالش برانگیز غلبه شود. استانداردهای بالایی ایجاد می شود و ارزیابی ها بر اساس آنها انجام می شود. همه دانش آموزان از برنامه درسی ساختارمندی پیروی می کنند که با استانداردهای تعیین شده همسو باشد. به همان اندازه به آنها زمان و راهنمایی برای دستیابی به اهداف یا فراتر از آنها که به آن نیاز دارند ، داده می شود.
۲-مشارکت:
در طول فرآیند یادگیری، مشارکت فرد یادگیرنده باید تشویق و تقویت شود. مشارکت انگیزه را افزایش میدهد و تمایل دارد حواس بیشتری را در فرآیند یادگیری درگیر کند. وقتی افراد درگیر میشوند، سریعتر یاد میگیرند و اطلاعات خود را برای مدت طولانیتری حفظ میکنند.
اکثر مردم هرگز فراموش نمی کنند که چگونه دوچرخه سواری کنند، زیرا آنها فعالانه در فرآیند یادگیری شرکت داشتند. بنابراین، فعالیت های یادگیری باید تجربی باشد تا اطلاعات به حافظه ی بلندمدت منتقل شود. در نتیجه، مربیان باید فضای فیزیکی ایجاد کنند که تعامل گروه های کوچک و به اشتراک گذاری ایده ها تشویق شود.
۳-تکرار:
یکی از مهمترین جنبه های یادگیری، اجازه دادن به دانش آموزان برای تمرین و تکرار است. اگر می خواهید بیشترین بهره را از آموزش ببرید، باید رفتارهای اکتسابی را به طور مکرر یاد بگیرید تا عملکرد روان را تضمین کنید تا افراد آموزه هایی را که دریافت می کنند فراموش نکنند. ظرفیت افراد برای یادگیری و حفظ مهارت های جدید زمانی بهبود می یابد که خود را در حال انجام فعالیت تجسم کنند.
۴-ارتباط:
یادگیری زمانی کمک میکند که مطالبی که آموزش داده میشود معنیدار و مرتبط با یادگیرندگان باشد. ما باید یادگیری مبتنی بر محتوا را بر یادگیری مبتنی بر مشکل اولویت دهیم. مردم زمانی که آموزش مستقیماً با رفع مشکل فعلی مرتبط باشد، یادگیری بیشتری دارند. این طور نیست که بگوییم فلان مشکل را فقط خود حل می کنم و نیازی به دیگران نیست. در حل مشکلات ما نیاز به ارتباط با دیگران هستیم . ایجاد انگیزه برای مطالعه چیزی است فقط به این دلیل که کسی می گوید این مطلب مهم است و ارزش مطالعه دارد. این امر جز با ارتباط با دیگران شکل نمی گیرد.
۵-انتقال:
از آنجایی که آموزش در یک محیط منحصربهفرد انجام میشود، ارزیابی اینکه آیا آنچه آموختهاید در دنیای واقعی کاربرد خواهد داشت یا نه، بسیار مهم است. انتقال آموزش زمانی اتفاق میافتد که فراگیران بتوانند آموختههای خود را در شغل خود به کار ببرند. اگر اطلاعات آموختهشده در یک محیط یا در محل کار منتقل نشود ، آموزش را نمی توان موفق تلقی کرد.
۶-هوش اجتماعی:
هوش بسیار بیشتر از توانایی فکر کردن سریع و حفظ دانش است. هوش مجموعه ای از توانایی های حل مسئله و استدلال و عادات ذهنی است که به استفاده مکرر از چنین توانایی هایی کمک می کند. اصل یادگیری مجموعه ای از مفاهیم در مورد تعهد به درک جهان و همچنین توانایی فرد برای کشف مسائل در طول زمان است. در نتیجه فشارهای روزانه که برای یادگیری بیشتر بر آنها وارد می شود، یادگیرندگان عادات ذهنی هوشمندانه ای پیدا می کنند ، در نتیجه منجر به تقویت یادگیری شان می شود.
مربیان ممکن است با تشویق دانشآموزان به استفاده از مهارتهای شناختی و مسئول نگه داشتن آنها برای انجام این کار، هوش را آموزش دهند. وقتی معلمان به جای بازتولید دانش، توقعات زیادی از دانش آموزان خود دارند، آن را ایجاد می کنند. رفتار هوشمندانه در پاسخ به مسائل و موقعیت هایی رخ می دهد که پاسخ آن ها فوراً در دسترس نیست.
۷- ارزیابی های منصفانه و معتبر:
اگر میخواهیم کودکان در طول زمان تلاشهای مداوم انجام دهند، باید از ارزیابیهای منصفانهای استفاده کنیم که برای والدین، اعضای جامعه و سازمانها قابل اعتماد به نظر میرسد. آزمونها، امتحانات و ارزیابیهای کلاسی باید با برنامه درسی و استانداردها مرتبط باشند تا دانشآموزان بتوانند برای آن آماده شوند. ارزیابیهایی که این استانداردها را برآورده میکنند ممکن است مورد اعتماد والدین، مؤسسات و شرکتها باشد، زیرا آنها بهدقت آنچه را که هر کودک میفهمد و میتواند انجام دهد ارزیابی میکنند.
۸-بازخورد:
بازخورد اطلاعاتی در مورد پیشرفت خود ، در اختیار دانشآموزان قرار میدهد. دریافت بازخورد در مورد عملکرد فرد برای تحقق یادگیری بسیار مهم است. دانستن نتیجه یک فرآیند یادگیری نوعی تقویت مثبت است. فعالیتهای یادگیری انگیزه درونی بالاتری دارند که بازخورد در دسترس باشد.
۹- تشویق تجربیات دانش آموزان:
معلمان و مدیران تعیین میکنند که دانشآموزان از قبل چه میدانند و میتوانند انجام دهند. بنابراین، ایجاد محیطهای یادگیری و تجربیاتی که بر اساس دانش قبلی دانشآموزان شما ایجاد میشود، یک جنبه ضروری است. تجارب و تخصص های متنوعی را که دانش آموزان در کلاس به ارمغان می آورند به رسمیت بشناسید، قدردانی کنید و از آنها استفاده کنید. فرصت های یادگیری را فراهم کنید که به هویت قومی، فرهنگی و اجتماعی دانش آموزان احترام بگذارد و آن ها را ارتقا دهد. اطمینان حاصل کنید که دانش آموزان با ترکیب کردن دانش های قبلی تشویق می شوند و یا تحت فشار قرار می گیرند تا دانش قبلی را گسترش دهند.
یادگیری زمانی موفقیت آمیز است که با اطلاعات به دست آمده از تجربه معتبر و تقویت شود. هنگامی که معلم مبحثی را تدریس می کند ، تجربیات دانش آموز به درک بهتر محیط یادگیری کمک می کند. تجربیات و سایر وسایل مادی معمولاً در آموزش برای انتقال معنا و مفهوم استفاده می شود. پس سعی کنید دانسته های خود را به عمل و تجربه تبدیل کنید.
نتیجه گیری:
یلدگیری در دنیای امروز به یک اصل مهم و ضروری تبدیل شده است ، به طوری که اگر فردی یادگیری مداوم و مستمر را در برنامه ی روزانه ی خود قرارندهد ، در واقع بیسواد تلقی می شود. هیچ کاری درس انجام نمی شود به جز اینکه از مسیر و نقشه ی راه آگاه باشیم. طبیعی است که یادگیری هم مانند سایر کارها دارای اصول و پایه هایی می باشد که بر روی آن ها استوار می باشد. در این مقاله سعی شد تا به صورت خلاصه به اصول یادگیری پرداخته شود. شما نیز سعی کنید با به کارگیری آن ها در مسیر پیشرفت گام بردارید.