یادگیری شامل تقویت پاسخ های صحیح و تضعیف پاسخ های اشتباه است. یادگیری شامل افزودن اطلاعات جدید به حافظه شماست.یادگیری شامل درک مواد ارائه شده با درنظر گرفتن اطلاعات مرتبط ، سازماندهی ذهنی و ارتباط آن با دانش قبلی است. این تعریفی است که روث کلارک و ریچارد مایر از یادگیری در کتاب یادگیری الکترونیکی و علوم آموزشی ارائه کرده اند. اگر بخواهیم نگاهی کلی تر به مسئله ی یادگیری داشته باشیم ، می توانیم بگویی که هر موجود زنده ای به اندازه ی خود توانایی یادگیری را دارا می باشد. یادگیری در انسان از بدو تولد آغاز می شود و تا لحظه ی مرگ ادامه می یابد. انسان همواره در طول تاریخ سعی در یادگیری برای حل موضوعات حل نشده ی خود ، بوده است.ابتدای مسیر تمدن با یادگیری خط و ارتباط با سایر ملل آغاز شد.

تقویت یادگیری/مغزبرتر

 

یادگیری و تقویت آن در زندگی انسان چه نقشی دارد؟

در جوامع مدرن امروزی یادگیری از اهمیت ویژه ای برخوردار است . به طوری که تحصیلات مدرسه ای و دانشگاهی نیز دیگر کفاف حل مشکلات را نمی دهد و فرد مورد نطر برای حل مشکل خود باید به آموزش هایی خارج از آموزش های مدارس روی بیاورد. مثلا اگر کسی در شغل و حرفه ی خود نیاز به زبان انگلیسی دارد باید یادگیری این زبان را خارج از مدرسه و در موسسات پیگیری کند چون آموزش ها در مدارس محدود و جامع می باشد و به صورت تخصصی ارائه نمی شود.

البته اینکه یادگیری را از روش اصولی و درستش یاد بگیریم نیز ، خود یک مهارت است. اکثر افراد با گذراندن یک دوره ی آموزشی ، بعد از مدت کوتاهی آن را از یاد برده و خود را سرزنش می کنند که حتما مشکل از مقدار هوش و حافظه ای است که به صورت مادرزادی درون من کم تر است؟ در پاسخ به این افراد باید گفت ، همان طور که کمی قبل تر به آن اشاره کردیم ، نحوه ی یادگیری نیز خود یک مهارت است و اگر از نحوه ی صحیح آن انجام شود ، یادگیری بسیار عمیق تر و ماندگارتر خواهد بود.

تقویت یادگیری/مغزبرتر

 

فواید تقویت یادگیری چیست؟

اگر به موفق ترین افراد تاریخ بنگریم ، می بینیم که اکثر آن ها به یادگیری مستمر تاکید داشته و آن را رمز موفقیت کاری و تجاری خود دانسته اند. وارن بافت که زمانی ثروتمند ترین فرد جهان بود ، بیشتر وقت خود را صرف مطالعه و ارتقای دانش خود می کند. البته ما هرگز قادر نخواهیم بود که همه ی مهارت ها را یاد بگیریم ، بلکه نیاز به یادگیری صحیح و اصولی داریم. وباید این را در نظر داشته باشیم که هر چه یادگیری و تجربه ی ما بیشتر شود ، موفقیت ما نیز به همان میزان افزایش خواهد یافت.

تمامی شرکت های بزرگ فناوری در ابتدای کار ، خود را نیازمند به افرادی می بینند که تشنه ی یادگیری هستند. این افراد با توسعه ی مهارت های فردی ، اجتماعی و علمی خود قادر به کمک کردن به دیگر افراد سازمان هستند و می توانند جایگاه خود در شرکت را ارتقا دهند. در ادامه به بیان چهار دلیل برای یادگیری خواهیم پرداخت.

1- یادگیری مطالب جدید منجر به افزایش اعتماد به نفس خواهد شد.

یادگیری نیز همانند هر فعالیتی سختی های  مختص خود را دارد.اکثر افراد از فعالیت ذهنی صرف نظر کرده و ترجیح می دهند ، به فعالیت های جسمی بپردازند. یکی از دلایلی که موجبات این امر را فراهم می کند ، عدم اعتماد به نفس می باشد. این افراد با خود می گویند که ما هوش چندانی برای یادگیری مفاهیم جدید را نداریم پس استعداد یادگیری دروس به ویژه دیاضی را نداریم. اما در پاسخ به این افراد باید متذکر شد که ابتدا به ساکن تصور شما از یادگیری اشتباه می باشد. دوما اگر یادگیری از راه درست و اصولی صورت گیرد ، بسیار لذت بخش خواهد بود. یادگیری مطالب جدید نه تنها شمارا از دیگران متمایز می کند بلکه منجر به تقویت حس اعتماد به نفس و شادی درونی خواهد شد.

تقویت یادگیری/مغزبرتر

 

2-تواضع را حفظ می کند.

درست است که یادگیری مهارت های جدید به شما وجه تمایز و شادی درونی اعطا می کند ولی باید در نظر داشت که اگر این کار منجر به مغرور شدنتان شود ، شما را در یادگیری مسائل جدید دچار مشکل خواهد کرد. ضرب المثل هر چه درخت پربارتر ، افتاده تر را شنیده اید. این ضرب المثل به ما می گوید که یادگیری بیشتر ، فروتنی بیشتری نیز می طلبد. انسان های فهمیده و بزرگوار همواره دانسته های خود را به اطرافیان و همکاران خود می آموزند و در کنار آن از دانسته های دیگر افراد نیز بهره می برند.

تقویت یادگیری/مغزبرتر

 

3-تقویت یادگیری منجر به افزایش انگیزه در فرد خواهد شد.

به یاد داشته باشید که هر چه سرعت و قدرت یادگیری شما بیشتر باشد، شما این موضوع را به راحتی حس خواهید کرد. همچنین این مسئله منجر به افزایش قدرت حل مسئله ی شما خواهد شد. در نتیجه شما احساس بهتر و خاص بودن خواهید کرد.هر چه بیشتر یاد بگیرید ، انگیزه ی شما بیشتر خواهد شد و از یادگیری مداوم خسته نخواهید شد.

4-معلم بسیار خوبی خواهید شد.

اگر آموخته های خود را به دیگران بیاموزید ، آن مسئله را بهتر یاد می گیرید. چون زوایای پنهان آن موضوع با تمرین و تکرار و مطرح شدن سوالات اساسی و عمیق تر ، بهتر نمایان می شود و باعث می شود که شما با مطرح کردن این سوالات به دنبال پاسخ آن سوالات بگردید و مسئله را به طور کامل حلاجی کنید. به همین دلیل است که معلم ها مسائل را بهتر از دیگران یاد می گیرند. چون مسائل هر سال بارها و بارها برایشان تکرار می شود.

5-یادگیری به کشف علایق در زندگیتان کمک می کند.

اگر شما در بستر یادگیری یک مهارت حضور جدی داشته باشید، مجبور به دیدن وب سایت های متعدد ، خواندن کتاب های متعدد و یا دیدن فیلم ها ومستندهای زیادی خواهید بود. این کار دایره ی دانسته های شما از محیط اطرافتان را بسط داده و منجر به ظهور دیدگاه هایی از شما در بعضی از زمینه ها خواهد شد که قبلا هیچ اطلاع و آشناییتی با آن موضوع نداشته اید. ممکن است که این دیدگاه مثبت یا منفی باشد.

6-یادگیری منجر به افزایش هوش و حافظه می شود.

هنگامی که ما یک مطلب جدید می آموزیم ، مغز ما برای یادگیری مسئله ای که قبلا با آن آشناییتی نداشت ، مجبور به ساختن یک مسیر جدید توسط نورون های عصبی می باشد. این مسیر جدید منجر به تقویت شبکه ی عصبی و نورونی مغز شده که افزایش ضریب هوشی و تقویت حافظه را در پی خواهد داشت.

7-یادگیری به افراد بی هدف ، چشم انداز می دهد.

اگر به جامعه نگاهی بیندازید خواهید دید که اکثر افراد هدف مشخصی برای زندگی خود ندارند. این افراد نه تنها امید و انگیزه ای برای آینده ندارند ، بلکه این بی انگیزگی را به دوستان خود نیز منتقل می کنند. بی هدف بودن بسیار ساده تر از با هدف بودن است. یادگیری افق های جدیدی از دنیایی که در آن زندگی می کنیم را به افراد نشان می دهد که افراد بی هدف را دارای انگیزه می کند.

تقویت یادگیری/مغزبرتر

 

8-یادگیری استرس و اضطراب را کاهش می دهد.

زمانی که مطلب جدیدی می آموزیم ، همان طور که اشاره کردیم ، اعتماد به نفسمان افزایش یافته و سبب می شود که در مواقعی که به تخصص نیاز است ، دستپاچه نشویم و خود را گم نکنیم. گذشته از اینکه استرس و اضطراب منجر به آزاد شدن هورمون استرس در بدن شده که ضررهای فراوانی  برای مغزو حافظه دارد.

9-مطالب یادگرفته شده ماندگاری بیشتری در ذهن خواهد داشت.

یادگیری همراه با انگیزه ، حس خوبی در ما ایجاد می کند که منجر به تقویت قدرت ذهن و حافظه ی ما خواهد شد. اگر این یادگیری با تکرار همراه شود ، فراموش کردن مطالب یادگیری شده بسیار دشوار خواهد بود.

10-تقویت یادگیری منجر به صرفه جویی در زمان و توان افراد می شود.

وقتی شما قدرت ذهن خود را بالا می برید ، در واقع با این کار حافظه خود را نیز تقویت کرده اید. وقتی که مطلب جدیدی یاد می گیرید ، دیگر نیازی نیست زمان و توان زیادی صرف فشار بر مغز خود کنید. در نتیجه مفاهیم را سریعتر و عمیق تر یاد می گیرید. پس زمان و انرژی شما برای انجام کارهای دیگر ذخیره می شود.

 

شما را به خواندن مقاله ی 15 مورد از فواید یادگیری دعوت می کنیم.

 

پیش زمینه ی یادگیری چیست؟

مهم ترین مسئله ای که به عنوان پیش زمینه و محرکه ی یادگیری عمل می کند ، ذهنیت رشد وداشتن هدف از یادگیری می باشد. ذهنیت رشد سبب می شود که فرد انگیزه برای یادگیری مطالب جدید بدست آورد و داشتن هدف به این انگیزه سمت و سو می دهد تا فرد را به هدف های بعدی خود هدایت کند. ذهنیت رشد سبب می شود که شما خود را باور کرده و به خود اطمینان دهید که توانایی یادگیری یک مهارت جدید را دارید.

معجزه ی برنامه ریزی:

برنامه ریزی در حوزه ها و ابعاد گوناگون زندگی مطرح است. نمی توان برنامه ریزی را به موضوع  خاصی محدود کرد. برنامه ریزی به افراد این امکان را می دهد تا از وقت خود به بهترین شکل ممکن استفاده کنند و از فعالیت های بیهوده پرهیز کنند. فعالیت هایی که در ظاهر ضروری به نظر می رسند ، اما هنگامی که آنان را روی یک کاغذ می نویسیم ، می بینیم که ضرورتی در انجام آن ها وجود ندارد.

مهم ترین کاری که در ابتدای برنامه ریزی باید انجام بدهیم ، این است که برنامه های خود را مکتوب کنیم تا ضمانتی برای انجام آن ها داشته باشیم.

 

تقویت یادگیری/مغزبرتر

تفاوت یادگیری و حفظ کردن:

یادگیری و حافظه آنقدر رابطه ی نزدیک و تنگاتنگی با یکدیگر دارند ، که این امر تشخیص این دو را از یکدیگر سخت و در مواقعی غیرممکن کرده است. روانشناسان ، یادگیری را عملی می دانند که عمل بعدی را بهبود و در بهترین حالت آن را اصلاح می کند. اما حافظه توانایی به یاد آوردن مطالب و اتفاقات اخیر می باشد. البته حافظه ، مقدمه و لازمه ی یادگیری می باشد. هر آنچه که ما فرا می گیریم باید در مخزنی (حافظه) ذخیره شود تا بعدا با رجوع به آن ، اطلاعات مورد نیازمان را بازیابی کنیم.اکثر دانش آموزان در فهم این مسئله دچار مشکل می شوند و یادگیری را همان حفظ کردن تلقی می کنند.

آنان فکر می کنند همان گونه که دروس حفظی را حفظ می کنند ، می توانند این کار را نیز با دورس اختصاصی نیز بکنند. بر همین اساس از درک کردن دروس اختصاصی سر باز می زنند. درک کردن مطالب باعث انتقال آن ها به حافظه ی بلند مدت می شود . در صورتی که حفظ کردن مطالب اکثرا در حافظه ی کوتاه مدت اتفاق می افتد.

انواع یادگیری در روانشناسی تربیتی :

 

  • شنیداری و موسیقیایی
  • دیداری
  • کلامی
  • منطقی-ریاضی
  • فیزیکی-حرکتی
  • اجتماعی-بین فردی
  • انفرادی-درون فردی

مواردی که در بالا به آن اشاره شد ارتباط بسیار نزدیکی با هوش چندگانه دارند. که هر کدام بر دیگری اثر می گذارد.

معروف ترین چرخه ی یادگیری :

چرخه ی PACT  یک چرخه ی پیوسته است و به انواع شیوه های یادگیری مرتبط می شود.

  1. کسب دانش : این مرحله همان گونه که از نامش پیداست به یادگیری علوم مختلف مرتبط می شود ، در این مرحله فرد مهارت هایی را متناسب با اهداف و تمایلات خود یاد می گیرد که در بلند مدت به سود او خواهد بود.
  2. شروع به کار: این مرحله قبل از تجربه کردن اتفاق می افتد. چون فرد مورد نظر در حال کار کردن با مهارت خود می باشد و هنوز شکستی اتفاق نیفتاده است که تبدیل به تجربه ی گران بها شود. در این مرحله فرد در حال تسلط به مهارت خود می باشد.
  3. تجریه : در این مرحله فرد از مهارت خود بازخورد می گیرد و با شکست هایی که در مسیر متحمل می شود ، مهارت خود را چکش کاری می کند و در مسیر درست قرار می دهد. در این مرحله مهارت فرد مورد ارزیابی و سنجش قرار میگیرد.
  4. اصلاح کردن : در این مرحله فرد مهارت خود را اصلاح می کند و اشتباهات خود را تصحیح می کند.در این مرحله مهارت فرد به تکامل می رسد.

این چرخه مدام تکرارمی شود تا روند یادگیری را تسهیل کند. همان طور که قبلا نیز اشاره کردیم ، یادگیری یک عمل تکرار شونده و تکرارپذیر می باشد که فرد را در مهارت مورد نظر به درجات بالا می برد.

کودکی بهترین زمان یادگیری:

هر دوره ی سنی در انسان از ویژگی های خاصی برخوردار است. در سنین کودکی که سرعت رشد مغز بیشتر از سایر دوره ها می باشد ، یادگیری از اهمیت ویژه ای برخوردار می شود.بیشتر والدین از سنین کودکی به فکر تقویت استعدادها و مهارت های کودکان خود هستند. البته باید توجه داشت که این یادگیری ها در سنین کودکی مبتنی بر استعداد کودک باشد. در غیر این صورت چیزی جز اتلاف وقت و سرمایه نخواهد بود.

تقویت یادگیری/مغزبرتر

 

همه ی والدین خواهان آینده ای درخشان برای کودکان خود هستند . بنابراین سعی می کنند از سنین کودکی به پرورش مهارت های آن ها بپردازند. به طور مثال یکی از این مهارت هایی که والدین از سنین کم به دنبال آموزش آن به کودکان خود هستند ، زبان انگلیسی می باشد. به همین خاطر آنان را در موسسات مختلف ثبت نام می کنند. ساختار مغز کودک به گونه ای است که اشتیاق زیادی به یادگیری از خود نشان می دهد. کنجکاو است و به دنبال جواب برای سوال هایش می گردد. دانشمندان به این مقطع از رشد دوره ی حساس می گویند.

در طول این دوره شبکه ی عصبی کودک ، پذیرای یادگیری مسائل جدید می باشد. بعد از پایان این دوره گرچه در روی یادگیری مسائل جدید همچنان باز است ولی عمل یادگیری به عمل دشوارتری تبدیل شده است. معیار مهمی که می توان آن را معیار یادگیری کودکان قرار داد ، استعداد های ذاتی آنان می باشد.

رابطه ی تدریس و یادگیری

تمرکز بر یادگیری و توسعه ی آن اصلی ترین موضوعی است که در مدارس به ان توجه می شود. اما با توجه به رابطه ی بین یادگیری و آموزش در محیط های آموزشی ، بازتعریف و بسط دادن موضوع تدریس از اهمیت ویژه ای برخوردار می شود. همه ی ما بحث یاد دادن یا آموزش به دیگران را در زندگی تجربه کرده ایم. البته همه ی آموزش ما در مدارس و کلاس های درس اتفاق نیفتاده است. تقریبا همه ی موجودات اعم از انسان ها و حیوانات ، توانایی یاد دادن و آموزش را دارند. مدارس که مرکز اصلی یادگیری و آموزش هستند در ابتدا به شکل امروزی نبودند. در گذشته هر کسی ، مهارتی داشت به میل خود مشغول به امر تدریس می شد . ولی با پیشرفت جوامع مدارس شکل استاندارتری به خود گرفتند.

تقویت یادگیری/مغزبرتر

 

البته تعریف تدریس یا آموزش به همین راحتی ها نیست . شاید یک دلیل آن تنوع در هوش انسانی و یا روش های تدریس و آموزش باشد. روش های زیادی برای تدریس وجود دارد. ولی اگر بخواهیم تعریف خلاصه ای از تدریس داشته باشیم ، می توانیم آن را انتقال آموخته ها و مفاهیم از شخصی که دارای دانش است به شخصی که فاقد آن دانش است ، درنظر بگیریم.

اکثر سیستم های آموزشی که در سرتا سر دنیا مشغول به تربیت و آموزش دانش آموزان ، با توجه به ارزش های آن جامعه هستند ، تابع سیستم سنتی آموزش هستند. این در حالی است که با پیشرفت بشریت و تغییر المان ها باید آموزش و یادگیری نیز شیوه ی مدرن تری به خود بگیرد.

رابطه ی آموزش و یادگیری در عصر حاضر:

با افزایش سطح آگاهی انسان از هوش و مهارت های خود ، ولی هنوز جای تاسف دارد که آموزش در قرن حاضر به صورتی است که اکثر نیازهای ذهنی و مهارتی دانش آموزان را برآورده نمی کند. البته نظریه ای مدرن تر در مبحث آموزش و یادگیری موجود می باشد که پوشش بهتری از لحاظ علمی و مهارتی به ما می دهد. اهداف این نظریه عبارتند از:

  • برداشت ها و آموخته های قبلی دانش آموزان را به چالش می کشد.
  • برای اینکه پایه ی یادگیری را محکم تر کند و مباحث را به حافظه ی بلند مدت انتقال دهد ، مباحث را عمیقا مورد بررسی و کنکاش قرار می دهد.
  • مهارت ها را ادغام وآموزش ها را دسته بندی می کند.

در ادامه به روش های یادگیری می پردازیم.

روش های یادگیری :

به نظر شما یادگیری انسان از کدام طریق ، یادگیری جامع تر و کامل تری خواهد بود؟ یادگیری یصری یا شنیداری یا جسمی؟ در جواب سوال بالا باید بگوییم که همگی آن ها در یادگیری نقش دارند. در بعضی مواقع هر سه و در بعضی مواقع فقط یکی.

سبک های آموزشی یک پدیده ی آموزشی جدید نمی باشد و به طور حتم از طبقه بندی های روان شناختی مرتبط با نظریه پردازی در مورد شخصیت های فردی ناشی شده است. محبوب ترین شیوه ی آموزش که عاقلانه نیز به نظر می رسد ، این است که ابتدا مشخص شود که دانش آموز از چه سبکی برای آموزش بهره می برد. شنیداری ، دیداری و یا حرکتی؟ وقتی این موضوع را مشخص کردیم ، می توانیم آموزش را شروع کنیم.

اما حکومت ها برای ایجاد شرایط عادلانه و برابر ، مجبور می شوند که شیوه ی یادگیری و تدریس را برای همه یکسان در نظر می گیرند.(با توجه به اینکه روش های یادگیری اکثر دانش آموزان مشابه یکدیگر است.) روشی که در بالا به آن اشاره شد ممکن است که اصولی ترین روش تدریس باشد ولی در عین حال تخصصی ترین روش آموزشی نیز می باشد. به این معنی که مختص افراد ، با شرایط ویژه ای می باشد. که این نوع از آموزش معمولا در مدرسه اتفاق نمی افتد. پس معلمان باید به جای تعدد در شیوه های تدریس که معمولا انواع آن سختی های خاص خود را دارند ، باید به سمت ساده سازی و استاندارد کردن محتوای خود حرکت کنند.

مدل کارخانه ای در آموزش چیست؟

مدارس در ابتدا بیشتر حالت دینی داشتند. اما با پیشرفت بشریت ، پیدایش و رشد صنعت ، مدرسه از حالت دینی خارج و شکل فراگیرتر و امروزی تری به خود گرفت. سیستمی سلسله مراتبی که قبل از ورود به دانشگاه باید آن را بگذرانیم. در این دوره محتوای کتب درسی تغییرات بسیاری کرد ولی شیوه ی تدریس به همان شکل سابق کماکان ادامه داشت. در واقع مدارس دانش آموزان را برای کارکردن در صنعت و کارخانه ها تربیت می کردند و تمام علومی که آنان نیاز داشتند را به آنان می آموختند. همچنین بین صنعت و پیدایش مدارس انبوه دولتی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد.

مدل آموزش کارخانه ای هنوز هم در بسیاری از مدارس مشاهده می شود ، که به تولید محصول در یک کارخانه شباهت بسیار زیادی دارد ، به این صورت که مواد اولیه (دانش آموز بی سواد) وارد مدرسه شده ، معلم به عنوان متخصص روی دانش اموز کار می کند و دانشش را به او انتقال می دهد ودر مرحله ی آخر نوبت به تولید محصول نهایی که همان دانش آموخته می باشد ، می رسد. در این مرحله یادگیری علوم و مهارت های عمومی به پایان می رسد و فرد مورد نظر برای یادگیری مسائل تخصصی تر باید راهی دانشگاه شود.

نظریه های یادگیری از گذشته تاکنون :

جمله ی معروفی وجود دارد که می گوید : هیچ چیز به اندازه ی یک نظریه ی خوب قابل اجرا نیست.یکی از اهداف روانشناسی تربیتی ، درک یادگیری و اموزش است. برای ایجاد یک نظریه باید مجموعه ای از اطلاعات جمع آوری شده و عده ای مورد آزمایش و مطالعه قرار بگیرند تا ابعاد گوناگون آن موضوع مورد بررسی قرار بگیرد. البته نظریه خود چهارچوبی است که ارتباط بین پدیده ها را توضیح می دهد. روانشناسان و محققان از قدیم الایام به دنبال توسعه ی نظریه ها در رابطه با رشد و آموزش کودک بوده اند. نظریه های اولیه ی یادگیری در ابتدا بسیار جامع و کلی بودند. ولی با مطرح شدن نظریه ی هوش چندگانه که انقلابی در حوزه ی آموزش و یادگیری به راه انداخت ، نظریه های یادگیری شکل پیچیده تر و امروزی تری به خود گرفتند.

جهت گیری ها برای یادگیری:

همان طور که در بالا به آن اشاره کردیم ، یادگیری می تواند به تولید محصول که همان دانش آموز می باشد ، منجر شود. اما اگر به جای محصول انگاشتن آن ، آن را به عنوان یک فرآیند یا رویه نگاه کنیم ، جهت گیری های مختلفی را در ان مشاهده خواهیم کرد که این جهت گیری ها عبارتند از:

  1. رفتارگرایانه
  2. شناختی
  3. انسان گرایانه
  4. شناختی-اجتماعی
  5. سازنده گرایانه

میان این جهت گیری ها همپوشانی نیز وجود دارد.

تقویت یادگیری/مغزبرتر

 

جهت گیری های مبتنی بر رفتار در یادگیری:

جان واتسون معتقد است که کلید درک یادگیری را می توان از طریق تجزیه و تحلیل رفتار یافت. او برای اثبات ادعای خود یک نوزاد نه ماهه را مورد آزمایش قرار داد. او در ابتدا می خواست که ترسیدن را به کودک بیاموزد. برای این کار او را کنار یک موش گذاشت ، ولی در کمال تعجب مشاهده کرد که کودک هیچ ترسی از موش ندارد.برای همین او روش دیگری را برای ترساندن کودک امتحان کرد.

برای اینکار او با تولید یک صدای بلند با ضربه ی چکش ، مشاهده کرد که کودک از ترس شروع به گریه کرد. حال این کار را در کنار آزمایش موش انجام داد. وقتی این آزمایش بارها و بارها تکرار شد، مشاهده شد که کودک هنگام دیدن موش می ترسید و شروع به گریه می کرد. یا به عبارت دیگر کودک ترسیدن از موش را آموخت. این آزمایش ادعای اورا به راحتی اثبات کرد. البته روان شناسان ، یادگیری را به عنوان تغییر ایستای رفنار ناشی از رویدادهای بیرونی ، شامل خود آگاه یا ناخودآگاه توصیف می کند. طبق نظر این دسته از روانشناسان ، یادگیری زمانی اتفاق می افتد.که یک اتفاق (محرک) منجر به عکس العمل فرد شده و سیستم مغز انسان با عمل پاداش و جزا ، عمل یادگیری را انجام می دهد.

جهت گیری های مبتنی بر شناخت در یادگیری:

شناخت ، معمولا به جای فکر نیز به کار می رود و شامل فرآیندها و اعمالی می شود که در مغز ما اتفاق می افتد تا مارا به درک موضوعات و کسب دانش از طریق تجربه و مشاهده نزدیک کند.

یکی از مهم ترین جنبه های این نوع از یادگیری ، رشد انسانی می باشد. محققان معتقداند که یادگیری با افزایش رشد مغزی و پیچیده تر شدن فعالیت های ذهنی رابطه ی بسیار نزدیک و تنگاتنگی دارد. به طور مثال یادگیری یک کودک یک ساله با یک جوان بیست ساله ، تفاوت های بسیاری دارد.

جهت گیری های مبتنی بر انسان گرایانه بودن در یادگیری :

این نوع از یادگیری توجه کم تری به ابعاد شناخت یک موضوع دارد. و تمرکزش را روی نیازها ، احساسات ، ارزش ها و ادراک یادگیرنده می گذارد. عملکرد تحصیلی ، انگیزه و رفتار به طور ویژه با محیط یادگیری در ارتباط است. به طوری که فرهنگ های کلاسی –حمایتی باعث افزایش اعتماد به نفس ، انگیزه ی دورنی ، آسایش و موفقیت کلی دانش آموزان می شوند.

جهت گیری های شناختی-اجتماعی برای یادگیری:

ریشه های این مورد از یادگیری از چهارچوبی به نام نظریه یادگیری اجتماعی نشات می گیرد. این نوع از یادگیری بر نحوه تعامل عوامل رفتاری و شخصی با محیط بیرون و دیگران تاکید دارد. در این باره محققی به نام آلبرت باندورا در دهه ی 1960 یک سری آزمایشات انجام داد. که به اسم آزمایش عروسک بوبو نیز شناخته می شود. در این آزمایش زنی با یک زبان تند و پرخاشگرایانه با این عروسک صحبت کرد و شروع به کتک زدن او کرد. هنگامی که کودکان این صحنه را مشاهده کردند ، بدون هیچ تنبیه و یا تشویقی این رفتار را کپی برداری کردند. این الگو برداری ناشی از رفتار اجتماعی بود که کودکان در اجتماع شاهد آن بودند. زیربنای این نظریه نشان می دهد که افراد می توانند با مشاهده ی رفتارهای دیگران یاد بگیرند و نتایج آن ها را الگو برداری کنند.

جهت گیری های مبتنی بر سازنده گرایانه بودن در یادگیری :

یادگیری فرآیند ساخت معناست. سازنده گرا بودن ، معنا سازی متکی به ظرفیت ها و توانایی های شناختی فرد می باشد. بدین معنا که فرد با دانش قبلی و دانشی که حال حاضر آن را فرا می گیرد . دانش و معنایی جدید می سازد و آن را یاد می گیرد.

چگونه مطالب را به حافظه ی بلند مدت بسپاریم؟

تقریبا حافظه ی تمام افراد با یکدیگر یکسان می باشد. به طور مثال سطح حافظه ی یک برنامه نویس و یک ریاضی دان با یکدیگر برابراست. یا اگر برابر هم نباشد ، تفاوت آنقدر جزیی می باشد که می توان از آن صرف نظر کرد. شما می توانید از متدهای زیر برای به خاطر سپردن اطلاعات در حافظه ی بلندمدت استفاده کنید.

تصویرسازی کنید.

سعی کنید هر اطلاعاتی که می خواهید به حافظه ی بلند مدت خود منتقل کنید را با یک یا چند تصویر در ذهن خود تصویرسازی کنید. اگر در تصویرسازی به مشکل خوردید ، می توانید از نقشه ، نمودار تحلیلی و … استفاده کنید. دلیل این امر آن است که ذهن ما تصاویر را راحت تر به خاطر سپرده و به یاد می آورد.

طبقه بندی کنید.

اگر بگوییم که طبقه بندی باارزش ترین علم بشرمی باشد، اغراق نکرده ایم. تا زمانی که اطلاعات در ذهن ما پراکنده اند ، حفظ و به خاطر سپردن آنان کار دشواری می باشد. پس برای حفظ ارزش اطلاعات یادگیری شده باید این اطلاعات را طبقه بندی کنیم.

خلاق باشید.

همیشه اولین ها به یاد می مانند. زمانی که شما اطلاعات طبقه بندی شده را با خلاقیت خود با هم ترکیب می کنید ، در واقع نوآوری داشته اید و چیز جدیدی خلق کرده اید. به طور مثال شما نکته هایی که برای مطالعه ی مفید و برنامه ریزی صحیح یادگرفته اید را می توانید با شرایط  خود ترکیب کرده و برنامه ریزی درسی مخصوص به خود را بسازید. برنامه ای که کاملا ابداعی و شخصی باشد.

چگونه می توان عمق یادگیری هنگام مطالعه را افزایش داد؟

گاهی اوقات افراد برای یادگیری یک مطلب نه چندان دشوار مجبورند یا حداقل عادت کرده اند که یک مطلب را چندبار بخوانند. در صورتی که می توان حتی با یک بار خواندن نیز به آن مطلب مسلط شد. در موارد زیر سه راهکار را به شما معرفی می کنیم که می توانید به واسطه ی آن عمق مطالعه ی خود را افزایش دهید.

1-فلش کارت یا جعبه ی لایتنر بسازید.

فلش کارت یا جعبه ی لایتنر به خاطر خلاصه و چکیده بودن مطالب تاثیر زیادی در عمق یادگیری دارند. شما می توانید از این کارت ها برای به خاطر سپردن فرمول ها ، نکات دروس اختصاصی ، شعر و تواریخ مهم استفاده کنید. در این نوع از کارت ها شما می توانید از هر دو روی کارت به سلیقه ی خود استفاده کنید.

2-تصویر ذهنی بسازید و نقاشی کنید.

همان طور که در موارد بالا نیز اشاره کردیم ، ذهن ما جنبه ی بصری و تصویری را بهتر و سریع تر به خاطر می آورد. بنابراین سعی کنید مثال های تصویری و نموداری برای مسائل پیچیده رسم کنید. این کار علاوه بر تقویت یادگیری منجر به تقویت قدرت یادگیری شما نیز می شود.

3-موسیقی ملایم و بدون متن را فراموش نکنید.

بسیاری از افراد ترجیح می دهند که هنگام یادگیری و درس خواندن ، محیط آرامی داشته باشند و موسیقی را جزو عوامل حواس پرتی می دانند. برعکس بعضی از افراد هستند که ترجیح می دهند هنگام مطالعه موسیقی ملایم و بدون متن گوش کنند. هر دو گروه اقدامات خود را عامل یادگیری عمیق خود می دانند. در پاسخ به این افراد باید گفت که هر کس نظر خود را نسبت به نوع یادگیری خویش دارد. این موضوع کاملا امری شخصی می باشد. ولی در کل می توان گفت که موسیقی منجر به رفع استرس و اضطراب شده و تقویت یادگیری را به همراه دارد.

تقویت یادگیری/مغزبرتر

 

نتیجه گیری :

با توجه به مواردی که در بالا به آن پرداخته شد ، اکنون به درک کاملی از یادگیری رسیدیم. و می دانیم که فرآیند یادگیری ، تک بعدی نیست و ابعاد گوناگون دارد. از طرف دیگر عوامل متعددی وجود دارند که بر نحوه ی یادگیری اثر می گذارند. همین موضوع هم باعث شده است که سبک های مختلفی برای یادگیری وجود داشته باشد. ولی موضوعی که در رابطه با خود مهم می دانیم ، این است که باید یاد بگیریم ولی از راهی که خودمان بهتر یاد می گیریم.

 

 

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *