توانایی مدیریت و ارتقای این توانایی از موضوعات بسیار مهم دنیای امروز در عرصه های مختلف به شمار می رود. به طوری که اگر مدیران شرکت ها و سازمان ها به دنبال تقویت هوش مدیریتی خود نباشند ، در آینده ای نزدیک دچار مشکلات عدیده ای خواهند شد. در دنیای امروز هر کس که هدفی برای خود و آینده ی خود قائل است باید مهارت های فردی و ذهنی خود را توسعه دهد. در غیر این صورت یا به مقصد نهایی نمی رسد یا دستیابی به آن هدف را بسیار سخت و رنج آور می کند. یکی از مهارت هایی که همه ی مدیران باید در توسعه ی آن تلاش کنند ، هوش مدیریتی می باشد. اما این هوش چیست و چگونه افزایش می یابد؟ در ادامه ی مقاله با ما همراه باشید تا از مهم و ناشناخته بودن این مهارت ذهنی آگاه شویم.

مدیریت چیست؟

قبل از اینکه در تلاش برای پاسخ دادن به این سوال زیاده روی کنیم، مفید است که اصطلاحات کلیدی را تعریف کنیم و مطمئن باشیم که درک مشترکی از مفهوم مدیریت داریم. فرهنگ لغت مدیریت را به عنوان عمل مدیریت تعریف می کند؛ به این معنی که ابتدا باید به تعریف کلمه مدیریت نگاه کنید. به ما گفته می شود که مدیریت یک فعل به معنای به وجود آوردن یا موفقیت در انجام دادن است. از manggiare ایتالیایی گرفته شده است که به معنای دست زدن یا تربیت کردن (معمولاً اسب) است. بنابراین مدیریت کردن، به معنای ایجاد یا به انجام رساندن یک هدف یا نتیجه نهایی است.

تقویت هوش مدیریتی/مغزبرتر

 

هوش مدیریتی چیست؟

تحقیقات در حوزه ی روانشناسی نشان می دهد که موفقیت در دنیای امروز در گرو تقویت هوش های چندگانه و توسعه ی مهارت های فردی می باشد. یکی از مهارت های ذهنی که در موفقیت افراد تاثیر بسزایی دارد ، هوش مدیریتی می باشد. این مهارت ذهنی خود به صورت مستقل جزو هوش های هشت گانه به حساب نمی آید ، بلکه زیر مجموعه ای از هوش های هشت گانه می باشد که ارتباط نزدیکی با آن ها دارد. هوش مدیریتی به توانایی کنترل خود ، دیگران و شرایط به وجود آمده گفته می شود. این که ما در کنترل عواطف ، کسب و کارمان و هزاران مولفه ی دیگر چقدر توانایی داریم ، میزان بهره مندی ما از هوش مدیریتی را نشان می دهد. در ادامه به اهمیت این مهارت ذهنی خواهیم پرداخت. پس با ما همراه باشید.

اهمیت هوش مدیریتی در چیست؟

در دنیای امروز با پیشرفت علم و فناوری و تشکیل شرکت های بزرگ فناوری ، کسب و کارها به طور کلی سبک زندگی دچار تغییرات گسترده شده است. به طور مثال اگر شرکت های بزرگ فناوری را در نظر بگیریم ، می بینیم که این شرکت ها برای تکمیل نیروی انسانی خود ، مصاحبه ی مخصوص به خود را دارند. در این مجموعه مصاحبه ها و آزمون ها ، فاکتورهای مختلفی از شخصیت فرد مورد نظر سنجیده می شود.

کلیت این سنجش ها به میزان کنترل و تسلط فرد بر حوزه ی فعالیت و وظایفی که بر او محول می شود ، برمی گردد. به طوری که با طرح سوالات چالشی مهارت های ذهنی او سنجیده می شود که اگر فرد مورد نظر در موقعیت مشابهی قرار بگیرد ، چه واکنشی از خود نشان خواهد داد و چگونه عمل خواهد کرد. آیا اقدامات او موثر خواهد بود یا خیر؟ هر چه پست و مقام واگذار شده حساس تر و کلیدی تر باشد ، تنوع و سختی سنجش هم بیشتر می شود. اگر بخواهیم به صورت خلاصه مطلب را بیان کنیم ، هوش مدیریتی فرد در حوزه های مختلف سنجیده می شود.

تقویت هوش مدیریتی/مغزبرتر

 

رابطه ی هوش مدیریتی با هوش های هشت گانه:

اهمیت دیگر هوش مدیریتی در رابطه ی این هوش با هوش های هشت گانه و راه های تقویت آنان تعریف می شود. همان طور که اشاره کردیم ،هوش مدیریتی جزو هوش های هشت گانه به شمار نمی رود ، ولی رابطه ی بسیار نزدیکی با هر کدام دارد. به طور مثال هوش مدیریتی با هوش کلامی در ارتباط است به صورتی که یک مدیر برای کنترل شرایط و نیروی انسانی سازمان خود نیاز به قدرت کلام دارد. تا سخنرانی های تاثیرگذاری و روحیه بخشی انجام دهد.

همچنین هوش مدیریتی با هوش ریاضی ، معنوی ، سیاسی ، جسمانی و هیجانی نیز رابطه ی بسیار نزدیکی دارد. هوش هیجانی همان طور که تعریف کردیم به میزان درک احساسات خود و دیگران گفته می شود. اگر مدیری در تشخیص احساس فضای کاری ، اقتصادی و اجتماعی جامعه دچار اشتباه شود و تصمیم اشتباهی بگیرد ، ممکن است به قیمت از دست رفتن میزان فروش و عقب ماندن از رقابت با سایر شرکت های اقتصادی منجر شود. این ضررها در شرکت های بزرگی همچون اپل و گوگل در حد میلیارد دلار می باشد. همین موضوع اهمیت رابطه هوش مدیریتی با هوش هیجانی را می رساند.

در نوع دیگری از این نزدیکی ، ما نزدیکی هوش مدیریتی و هوش راضی را مشاهده می کنیم. البته این  رابطه بیشتر جنبه ی تقویتی دارد. به این صورت که هر چه قدر در حل مسائل ریاضی ، معماهای هوش و مسائل منطقی ذهن خود را به چالش بکشیم ، ذهن ما در عمل منطق و استدلال قوی تر خواهد شد. همین امر سبب می شود ، زمانی که به مشکلی هر چند دشوار بر بخوریم ، در حل آن مشکل بهتر ظاهر شویم. دنیای مدیریت ، دنیایی پر از چالش های گوناگون می باشد. پس بهتر است قبل از اینکه به چالشی دچار شویم ، خود ذهنمان را به چالش بکشیم تا برای موقعیت های بعدی آماده شویم.

هوش مدیریتی و تصمیم گیری:

تصمیم گیری در مدیریت فرآیند انتخاب بین دو یا چند گزینه است. این شامل ارزیابی جوانب مثبت و منفی انتخاب های مختلف و انتخاب بهترین گزینه برای دستیابی به نتیجه مطلوب است.

به عنوان مثال، یک مدیر کسب و کار ممکن است تصمیم بگیرد که در بازاریابی برای جذب مشتریان جدید سرمایه گذاری کند. این تصمیم می تواند شامل تجزیه و تحلیل هزینه ها، مزایا و ریسک های مربوط به هر اقدام ممکن و انتخاب بهترین مسیر عمل برای سازمان باشد.

تصمیم مدیریت بخش مهمی از مدیریت هر سازمانی است. این تصمیم به مدیران اجازه می دهد تا اهدافی را تعیین کنند و بفهمند که چه اقداماتی برای دستیابی به آن اهداف مورد نیاز است و ارزیابی کنند که آیا این اقدامات مطابق هدف کار می کنند یا خیر.

تقویت هوش مدیریتی/مغزبرتر

 

چگونه یک مدیر می تواند تصمیمات خوبی بگیرد؟

 

1-منطقی فکر کنید.

تفکر منطقی فرآیندی در تصمیم گیری مدیریتی است که به ما در تصمیم گیری صحیح کمک می کند. این تفکر شامل تجزیه و تحلیل سیستماتیک گزینه ها و انتخاب بهترین مسیر عمل بر اساس منطق و شواهد است. برای تفکر منطقی ابتدا باید اهداف و مقاصد خود را شناسایی کنیم.

بسیاری از مردم تصمیم گیری را یک فرآیند سرد و منطقی می دانند. البته این تصور تاحد زیادی درست می باشد. چون بهترین راه ، راهی است که با منطقی سرد انتخاب شود. در واقعیت، تصمیم‌گیری تحت تأثیر عوامل مختلفی اعم از خودآگاه و ناخودآگاه است. برای مثال، احساسات و نظرات شخصی ما در تصمیم‌هایی که می‌گیریم نقش دارند.

2-هدفمند انتخاب کنید.

رویکرد هدفمند به تصمیم گیری، رویکردی است که مبتنی بر اهداف و مقاصد خاص فرد یا سازمان باشد. این نوع تصمیم گیری با در نظر گرفتن نتیجه مطلوب تصمیم، تمام گزینه های موجود را در نظر می گیرد تا انتخاب شود.

تقویت هوش مدیریتی/مغزبرتر

 

3-نیمه ی پر لیوان را ببینید.

فرآیند تصمیم‌گیری در مدیریت یک مهارت ضروری در هر زمینه‌ای از زندگی است، خواه انتخاب کنید برای ناهار چه بخورید یا تصمیم بگیرید که برای کدام شرکت کار کنید. در حالی که رویکردهای مختلفی برای تصمیم‌گیری وجود دارد، برخی از ویژگی‌های مشترک وجود دارد که تمایل دارند تا نتیجه ی مثبت محقق شود.

4-خود را متعهد به تصمیمتان بدانید.

اگر می خواهید تصمیمات موفقیت آمیزی بگیرید، بسیار مهم است که تعهد داشته باشید. این به معنای داشتن انگیزه برای دیدن تصمیمات، حتی زمانی که تصمیم گیری سخت می شود، است. همچنین به این معنی است که بتوانید از تصمیم خود در برابر دیگران دفاع کنید، حتی اگر آنها موافق نباشند.

5-تصمیم خود را ذهنی ، ارزیابی کنید.

ارزیابی یک ویژگی کلیدی در تصمیم گیری خوب است. این شامل در نظر گرفتن همه گزینه ها و سنجیدن جوانب مثبت و منفی آنها قبل از انتخاب است. مهم است که در هنگام ارزیابی گزینه های مختلف تا حد امکان عینی باشیم و از تمام زوایا به وضعیت نگاه کنیم.

تقویت هوش مدیریتی/مغزبرتر

 

راه های تقویت هوش مدیریتی:

 

1-تصمیم گیر خوبی باشید.

همان طور که در موارد بالا به ویژگی های یک تصمیم خوب اشاره کردیم ، در تقویت هوش مدیریتی نیز همین شیوه را به شما پیشنهاد می کنیم. به این صورت که مهارت های بالا را تمرین کنید و برای سنجش آن ها خود را در موقعیت های چالش برانگیز قراردهید.

2-خودآگاهی خود را به صورت مداوم افزایش دهید.

سطح بالای خودآگاهی برای مدیران بسیار مهم است و این چیزی است که افراد با عملکرد بالا را از همتایان خود در محل کار جدا می کند. این اصل اصلی هوش هیجانی نیاز به درون نگری و ارزیابی صادقانه نقاط قوت و ضعف شما دارد. از طریق درگیر شدن در خودارزیابی و با مراجعه به همکاران مورد اعتماد برای به دست آوردن بینش در مورد تمایلات مدیریتی خود، می توانید مسیری را برای پیشرفت حرفه ای خود ترسیم کنید که در زمینه هایی که نیاز به پیشرفت دارید، به شما کمک می کند تا بهترین ها را در خود و دیگران به نمایش بگذارید.

3-شک و تردید را کنار بگذارید.

اعتماد مزایای زیادی در محل کار دارد. کارمند و کارفرمایی که در یک شرکت به یکدیگر اعتماد می کنند فضایی را فراهم می کنند که در این فضا ، استرس کمتر است ، انرژی کارکنان برای کار بیشتر است و بهره وری و مشارکت نیز در بین آنان طبیعتا بیشتر خواهد بود.

با مشارکت در گفتگوهای کوچک قبل از جلسات و کسب اطلاعات بیشتر در مورد زندگی آنها در خارج از محدوده کاری، ارتباطات عمیق تری با همکاران خود ایجاد کنید. علاوه بر این، گفتگوی فراگیر در مورد تفاوت های شخصی و حرفه ای را تشویق کنید و در بحث ها پذیرای دیدگاه های مختلف باشید.

انجام این کار می تواند همدلی را در بین تیم شما پرورش دهد و به احساس رفاقت، تعلق و انگیزه بیشتری منجر شود.

تقویت هوش مدیریتی/مغزبرتر

 

4-ارتباطات قوی داشته باشید.

مهارت های ارتباطی قوی، ویژگی بارز هر مدیر موفقی است. قرار گرفتن در یک نقش مدیریتی مستلزم رسیدگی به موقعیت‌های تجاری پیچیده و اطمینان از اینکه تیم شما اطلاعات و ابزارهای مورد نیاز برای موفقیت را دارد.

هنگام رویارویی با چالش هایی مانند تغییر سازمانی، در مورد وظایفی که در دست دارید شفاف باشید و به تیم خود دیدگاه مشترکی در مورد اینکه چگونه شرکت شما می تواند از انتقال قریب الوقوع بهره مند شود القا کنید. به‌طور مداوم به‌روزرسانی‌ها را ارائه کنید و برنامه را برای حرکت رو به جلو تکرار کنید تا مطمئن شوید که کارکنان شما همسو هستند و درک می‌کنند که چگونه کار آنها به اهداف بزرگ‌تر شرکت می‌رسد. با توسعه ارتباطات و سایر مهارت های بین فردی، تیم خود را برای موفقیت آماده خواهید کرد.

5-منظم باشید.

داشتن نظم منجر به طبقه بندی ذهن ، آرامش و دوری از استرس و اضطراب می شود. شما با منظم بودن عوامل حواس پرتی را از آسمان آبی خود کنار زده و همچنان آن را پاک نگه می دارید. تمرکز کردن روی جوانب قضیه ، هدف و مقصد نهایی در آسمان آبی ذهن کار راحت تر و موثرتری می باشد.

7-به خود زمان دهید.

همان طور که هر کاری برای به نتیجه رسیدن نیاز به زمان دارد ، تقویت هوش مدیریتی از این قاعده مستثنی نیست. سرعت ثابتی را برای انعکاس و بررسی کار تیم خود تنظیم کنید. اگر زمان و فضای کافی برای تأمل در مورد کاری که انجام می‌دهیم و نحوه انجام آن را نداشته باشیم، نمی‌توانیم یاد بگیریم. امروزه در بسیاری از سازمان‌ها، مردم احساس می‌کنند بیش از حد مشغول هستند.

جلسات تأمل را مدت کوتاهی پس از اتمام یک ابتکار یا پروژه برنامه ریزی کنید و همه اعضای تیم خود را به شرکت دعوت کنید، صراحت و مناظره را تشویق کنید. مشکلات و مسائلی را که می توان برطرف کرد، بررسی کنید، و یک برنامه اقدام اصلاحی ترسیم کنید تا دچار مشکل نشوید. در تعهدات آتی خود با همان مشکلات روبرو شوید.

تقویت هوش مدیریتی/مغزبرتر

 

8-تیم خود را خوب بشناسید.

هر یک از اعضای گروه وظیفه ای در راستای رسیدن به هدف مشترک گروه دارد. مدیر باید با توجه به استعدادها و توانایی های فردی اعضای گروه وظایفی را به آنان محول کند. شناخت درست از اعضای تیم به شناخت عمیق توانایی های اعضای تیم منجر می شود. اگر مدیری در شناخت این توانایی ها دچار اشتباه و یا عدم درک صحیح بشود ، آنگاه در هماهنگ کردن جامعه ای که مدیریت آن را برعهده دارد ، دچار مشکلات جدی خواهد شد. همچنین این شناخت بهتر باعث درک بهتر بیشتر اعضای تیم و منجر به رابطه ای دوستانه بین مدیر و کارکنان خود می شود. البته باید توجه داشت که مدیر باید کاریزمای خود را برای مدیریت گروه حفظ کند.

نتیجه گیری:

مدیریت بخش مهمی از دنیای امروز مارا به خود اختصاص می دهد. هر کاری که قراراست روزی به عنوان یک کار رو به رشد و موفق به جامعه معرفی شود ، باید در ابتدای راه یک مدیر خوب داشته باشد. همچنین مدیریت به یک علم مهم در دنیای تجارت و بیزینس تبدیل شده است که بدون آن کسب و کار مجالی برای رشد نخواهد داشت و صرفا به عنوان یک شغل تلقی خواهد شد. پس اگر شما هم خواهان کسب و کاری رو به رشد و سود آور هستید ، باید به دنبال تقویت هوش مدیریتی خود باشید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *